1) برنامه ریزی کلی برای مسوولیت ها به طوری که مسئولیتهای بچه ها را تا چند ماه آتی نوبت بندی کرده و به تابلو می زدیم چندتا مشکل داشت:
یکی اینکه تا رسیدن نوبت هر نفر شوقش برای آن مسئولیت یخ میکرد ، در صورتیکه وقتی ثبتنام میکنیم همه مشتاقند و بازار مسئولیت پذیری داغ است، البته این گونه ثبت نام را هم قبلا تجربه کرده ام، مشکلش این است که اجرای آن و از عهدهی تقاضاهای بچهها برآمدن و دلخوری ایجاد نشدن سخت است، برای این کار میتوان از نظرات مسئول قبلی برای تعیین مسئول بعدی استفاده کرد که از مربی دلخوری ایجاد نشود.
در مجموعههای فرهنگی غیررسمی که بچهها به اختیار خود در آنها شرکت میکنند؛ بعضی از بچههایی که ماهها قبل ثبت نام کرده بودند دیگر به مرکز نمی آمدند و مسئولیت خالی میمانند و در عین حال نمیتوانستیم آن مسئولیت را به کس دیگری بدهیم چون معلوم نبود هفته آتی مسئول قبلی میآید یا نمیآید. برای رفع این مشکل میتوان شرط گذاشت که اگر مسئولیتی پذیرفته شد و به هر دلیلی فرد نتوانست حاضر شود اگر از قبل این مطلب را اعلام نکرده باشد، جایگزین خواهد شد.
2) مسئولیتها توزیع شود و محدود به برخی از افراد نباشد. به نظرم فهرستی جدا برای هر دوره داشته باشیم خوب است، تا در نهایت بعد از مدتی بفهمیم چه کسانی اصلا مسئولیت نگرفتهاند و مسئولان بعدی از میان آنها انتخاب شوند.
3) دستیاری به جای مسئولیتهای موضوعی، اگر کارهای هر مسئول گاهگاهی و کم است به جای اینکه مسئولان موضوعی انتخاب شود، دستیار شود و مجموعهای از کارها را برعهده بگیرد تا احساس نکند که بیکار است. یعنی به جای اینکه مسئول حفظ قرآن شود، دستیار پرورشی شود و کارهای مختلفی به او داده شود.
4) مسئولیتها را مدتدار بدهید. زمان پایان مسئولیت از همان ابتدا معلوم باشد. وقتی زمان پایان معلوم است بدون اینکه دلخوری و ناراحتی ایجاد شود میتوان مسئولیت را به دیگری داد و یا آن را تمدید کرد. اگر زمان پایان معلوم نباشد با تغییر مسئولیت دلخوری و احساس شکست برای دانشآموز ایجاد میشود.
5) محدود کردن مسئولیت دادنها به معدودی از دانشآموزان شاخص، آنها را از میان بچهها طرد میکند و اثرگذاری مثبت آنها بر جمع را کاهش میدهد. تدابیری اندیشیده شود که احساس نورچشمی مربی بودن عدهای ایجاد نشود. مثلاً ثبتنام برای مسئولیتها به شکل عمومی اعلام شود.